نسیما

حرف هایی از جنس همین حوالی...

شنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۲:۲۱ ب.ظ

گاهی ترک یک عادت به زمانی بیش از آنچه فکر میکنم نیاز دارد. هر چه این عادت ریشه دارتر و قدیمی تر باشد ،ریشه کن کردنش سخت و سختتر می شود.

وقتی بزرگ می شویم فکر می کنیم همه احساساتمان خوب است و همه افکارمان درست .وقتی بزرگ می شویم بدون اینکه قالب زیبایی به دست آوریم شکل گرفته ایم . مدتی است می اندیشم چه رفتارها و عکس العملهایی در وجودم هست که نمی بینمش.؟

من کجا رفته ام میان این همه عادت ؟ احساس می کنم گم شده ام لابه لای شاخه هایی که از کودکی دنبال خود کشیده ام .احساس می کنم دارم خفه می شوم زیر این همه شاخ و برگ های عادت شده از قدیم .دلم خانه تکانی می خواهد .دلم می خواهد بلند شوم و یا حداقل بنشینم.چه آوار عظیم را بر پاهای خود افکنده ام .

نگرانم 

نگران عمر و دقایقی که دارد می گذرد و من همچنان ایستاده ام و فکر می کنم چه چیز درست است و چه چیز نادرست!

کی باید حرکت کرد؟

نشستن و زل زدن به راهی که هر روز دارد دور می شود سخت و دشوار است .

کجای راه را باید برگردم و درست بکنم ؟خدایا راهی که تو نشان بدهی ،زوال ندارد .کمکی برسان ،دستی بگیر .محتاج تو ام .

  • نسیما ...

نظرات (۱)

مسیری که خدا نشا ن ما بده یقین التیامی بربی قراری مونه .موفق باشید
پاسخ:
بله.شکی نیست 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی