نسیما

با قلبی پر از آتش...

سه شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۳۶ ب.ظ

قلب مرکز مدیریت بدن است .همان که فیزیولوژیست ها به مدیر بودنش افتخار میکنند آنسان که گویی مخلوق آنهاست

اما قلبی دیگری هم هست که ... همان که زیر دستگاههای آزمایشگاهی فقط یک خط صاف را نشان می دهد،همان که آتش درونش را هیچ چشمی ندیده و هیچ دستی نتوانسته آن را به تصویر بکشد.همان که زبان از گفتن آتشش الکن است .همان که گاه آتش می گیرد و زبانه می کشد و می سوزاند و گاه آرام چون دریا مأمنی می شود برای تکیه دان سر غم بر روی شانه هایش.

قلب همین موجود عجیب ،همان که مسئول خیلی از اتفاقات زندگی ماست و من فکر میکنم هنوز نتوانسته ام بشناسمش ...همان که می تواند بدون اینکه اراده کنیم ما را به تاریکترین نقطه های زندگی بکشاند. همین قلب چه غوغاها در سر دارد

دلم که می گیرد به قلب فکر میکنم .وقتی آتش می گیرد و شعله ور می شود. وقتی می کوبد به استخوان های حصارش.

دلم خیلی وقتها اشک بی بهانه می خواهد .همان که آتش این قلب بی عقل را آرامتر می کند.

وقتی آتش می گیرد نمیدانم چرا فکر می کنم بهتر است سرم را درون تشتی پر از آب یخ فرو برم ...شاید وقتی زیاد از حد آتش می گیرد جایگاهش را هم فراموش می کند .شاید می رود و مدیریت می کند به جای همه چیز.

قلبم باز آتش گرفته است.آبی برسان شاید کمی آرام گرفت.

  • نسیما ...

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی